قدیملغتنامه دهخداقدیم . [ ق َ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).
قدیملغتنامه دهخداقدیم . [ ق َ ] (ع ص ) دیرینه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم . || کهنه . || پیشین و سابق . || باس وباش . || پیر و سال دیده . (ناظم الاطباء).- قدیم الایام ؛ روزگار دیرینه . (ناظم الاطباء).
قدیملغتنامه دهخداقدیم . [ ق ِدْ دی ] (ع اِ) پادشاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف . (ناظم الاطباء).
کژدملغتنامه دهخداکژدم . [ ک َ دُ ] (اِ مرکب ) جانوری است گزنده و آن را به تازی عقرب خوانند و به کاف فارسی (گژدم ) چنانکه گمان برند خطاست و به زاء عربی نیز درست است و عقرب را کژدم بدین سبب گویند که دمش کج می باشد. (آنندراج ). جانوری است گزنده و آن را به عربی عقرب گویند. (برهان ). حیوانی زهردار
کدملغتنامه دهخداکدم . [ ک ُ دَ ] (ع اِ) نوعی از ملخ سیاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واحدش کُدَمَة است . (از اقرب الموارد).
قدیمانهلغتنامه دهخداقدیمانه . [ ق َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب )قدیماً و از روزگار قدیم و پیشین . (ناظم الاطباء).
قدیمةلغتنامه دهخداقدیمة. [ ق َ م َ ] (ع ص ) مؤنث قدیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قدیم شود. ج ، قدائم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قدیماًلغتنامه دهخداقدیماً. [ ق َ مَن ْ ] (ع ق ) سابقاً. از روزگار سابق . از روزگار پیشین . از زمان پیشین . (ناظم الاطباء).
قدیمانهلغتنامه دهخداقدیمانه . [ ق َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب )قدیماً و از روزگار قدیم و پیشین . (ناظم الاطباء).
قدیمةلغتنامه دهخداقدیمة. [ ق َ م َ ] (ع ص ) مؤنث قدیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قدیم شود. ج ، قدائم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قدیماًلغتنامه دهخداقدیماً. [ ق َ مَن ْ ] (ع ق ) سابقاً. از روزگار سابق . از روزگار پیشین . از زمان پیشین . (ناظم الاطباء).
حسن آباد قدیملغتنامه دهخداحسن آباد قدیم . [ ح َ س َ دِ ق َ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان در سی هزارگزی شمال باختری ماه نشان و 18هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستانی و سردسیر است . 683 تن سکنه ٔ ترکی زبان د
تاریخ قبط قدیملغتنامه دهخداتاریخ قبط قدیم . [ خ ِ ق ُ طِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به تاریخ مصر قدیم شود.
تاریخ قدیملغتنامه دهخداتاریخ قدیم . [ خ ِ ق َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درباره ٔ ادواری از ازمنه ٔ بسیار قدیم بحث می کند. تاریخ قدیم به انقراض امپراطوری روم غربی بسال 476 م . و بعقیده ٔ برخی دیگر بمرگ «تئودوسیوس » بسال 395 م . خاتمه
تاریخ مصر قدیملغتنامه دهخداتاریخ مصرقدیم . [ خ ِ م ِ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ تاریخ آرد: و از آن جمله تاریخ قبط قدیم است ، و این تاریخ بخت نصر اول از پادشاهان بابل است و روزهای سال این تاریخ 365 روز بدون کسر باشد و نام
خانقاه قدیملغتنامه دهخداخانقاه قدیم . [ ن َ/ ن ِ هَِ ق َ ] (اِخ ) این خانقاه را نورالدین محمودبن زنگی بسنه ٔ 534 هَ . ق . بحلب زیر قلعه و متصل به عدلیه بنا کرد ولی بعدها خراب شد و داخل بیمارستان وطنی گردید. (از خطط الشام محمد کردعلی