قراول خانهفرهنگ فارسی معین( ~ . نِ) [ تر - فا. ] (اِمر.) 1 - مکانی بلند قریب یک فرسنگ بیرون شهر که شب و روز سربازان در آن مراقب بودند و چون سپاه دشمن را از دور می دیدند برای اطلاع مردم شهر آتش روشن می کردند یا به وسیله ای آنان را آگاه می ساختند. 2 - اطاقی که قراولان یک واحد نظامی در آن مستقرند، پاسدارخانه .
قراوللغتنامه دهخداقراول . [ ق َ وُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی جنوب کلاله . موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مالاریائی است . سکنه ٔ آن 605 تن است . آب آن از رودخانه ٔ دوچای و محصول آن
قراوللغتنامه دهخداقراول . [ ق َ وُ ] (ترکی ، اِ) پیشرو لشکر. (ناظم الاطباء). || فوجی که پیشاپیش رود و از سیاهی و نموداری دشمن خبر دهد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : در جنگ روبروی رخسار چون فرنگش خطش سیاه هندو خالی سیه قراول . محسن تأثیر (از
قراولفرهنگ فارسی عمیدسربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود؛ نگهبان؛ دیدهبان.⟨ پیشقراول: (نظامی) پیشرو لشکر؛ سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن رود.
یاتشخانهلغتنامه دهخدایاتشخانه . [ ت ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) قراول خانه و جای یاتش و پاسبان . (ناظم الاطباء).
چوکیلغتنامه دهخداچوکی . (هندی ، اِ) نشیمنگاه مرتفع و سکو و کرسی است . قراول خانه . محلی که در آن گمرک را جمع کنند. (ناظم الاطباء).- چوکی گماشته ؛ رئیس گمرک جزء. || محافظ و پاسبان . (ناظم الاطباء).
نوبت خانهلغتنامه دهخدانوبت خانه . [ ن َ / نُو ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نقاره خانه . جائی که در آن موزگان می زنند. (ناظم الاطباء). || قراول خانه . جائی که در آن پاسبان منزل دارد. (ناظم الاطباء). جایگاه نوبتیان . پاسدارخانه <span
سرحد چهاردانگهلغتنامه دهخداسرحد چهاردانگه . [ س َ ح َدْ دِ چ َ گ َ ] (اِخ ) از بلوکات سردسیر فارس جانب شمالی شیراز است . درازای این بلوک از قریه ٔ دردانه تا قراول خانه بیست وچهار فرسخ ، پهنای آن از بازبچه تا سه ده شش فرسخ . محدود است از جانب مشرق به بلوک قونقری و از سمت شمال به بلوک آباده ٔ اقلید و از
قراوللغتنامه دهخداقراول . [ ق َ وُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی جنوب کلاله . موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مالاریائی است . سکنه ٔ آن 605 تن است . آب آن از رودخانه ٔ دوچای و محصول آن
قراوللغتنامه دهخداقراول . [ ق َ وُ ] (ترکی ، اِ) پیشرو لشکر. (ناظم الاطباء). || فوجی که پیشاپیش رود و از سیاهی و نموداری دشمن خبر دهد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : در جنگ روبروی رخسار چون فرنگش خطش سیاه هندو خالی سیه قراول . محسن تأثیر (از
قراولفرهنگ فارسی عمیدسربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود؛ نگهبان؛ دیدهبان.⟨ پیشقراول: (نظامی) پیشرو لشکر؛ سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن رود.
پیش قراوللغتنامه دهخداپیش قراول . [ ق َ وُ ] (اِ مرکب ) پیشرو لشکر. مقدمةالجیش . آن حصه از لشکر پیاده یا سواره که جلو حرکت میکند. طلیعه . چرخچی . مقدمه . پیشرو.
چاکر قراوللغتنامه دهخداچاکر قراول . [ ک َ ق َ وُ ] (اِخ ) نام طائفه ای از ترکمن های ساکن خاک ایران که در گرگان سکونت دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 103).
قراوللغتنامه دهخداقراول . [ ق َ وُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی جنوب کلاله . موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مالاریائی است . سکنه ٔ آن 605 تن است . آب آن از رودخانه ٔ دوچای و محصول آن
قراوللغتنامه دهخداقراول . [ ق َ وُ ] (ترکی ، اِ) پیشرو لشکر. (ناظم الاطباء). || فوجی که پیشاپیش رود و از سیاهی و نموداری دشمن خبر دهد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : در جنگ روبروی رخسار چون فرنگش خطش سیاه هندو خالی سیه قراول . محسن تأثیر (از
پس قراوللغتنامه دهخداپس قراول . [ پ َ ق َ وُ ] (اِ مرکب ) (مقابل پیش قراول ) مُؤَخرةُالجیش . بنگاه لشکر و مؤخر آن . (منتهی الارب در کلمه ساقه ). ساقه .