قرمزیلغتنامه دهخداقرمزی . [ ق ِ م ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به قرمز. آنچه رنگش سرخ باشد. (از اقرب الموارد).- قرمزی روز ؛ کنایه از شفقی است که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح به هم رسد. (مجموعه ٔ مترادفات ص 272).
قرمزی باغلغتنامه دهخداقرمزی باغ . [ ق ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 39 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 45 هزارگزی شمال راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل . سکن
قرمزی بلاغلغتنامه دهخداقرمزی بلاغ . [ ق ِ م ِ ب ُ ] (ارخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه . در 49 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 13 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو میاندوآب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن دره ٔ معتدل ، مال
قرمزی خلیفهلغتنامه دهخداقرمزی خلیفه . [ ق ِم ِ خ َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه در 14 هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 5 هزارگزی باختر ارابه رو میاندوآب به بناب . موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل
قرمزینلغتنامه دهخداقرمزین . [ ق ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه در 20 هزارگزی شمال باختری نوبران و 10 هزارگزی راه عمومی . موقع جغرافیایی آن کوهستان سردسیر. سکنه 847
قرمزیةلغتنامه دهخداقرمزیة. [ ق ِ م ِ زی ی َ ] (ع ص نسبی )(الحُمّی ...) سرخجه . سرخک . تب قرمزی مرضی است مسری و خطرناک که از میکرب ستربتوکوکس خونی ناشی میشود. انقلاب این مرض در مدت یک هفته به نهایت میرسد و بدن یکپارچه به رنگ قرمز درمی آید که در آن نقطه هائی از قرمزی روشن و کوچک به چشم میخورد و ب
قرمزی باغلغتنامه دهخداقرمزی باغ . [ ق ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 39 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 45 هزارگزی شمال راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل . سکن
قرمزی باغلغتنامه دهخداقرمزی باغ . [ ق ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 39 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 45 هزارگزی شمال راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل . سکن
قرمزی بلاغلغتنامه دهخداقرمزی بلاغ . [ ق ِ م ِ ب ُ ] (ارخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه . در 49 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 13 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو میاندوآب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن دره ٔ معتدل ، مال
قرمزی خلیفهلغتنامه دهخداقرمزی خلیفه . [ ق ِم ِ خ َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه در 14 هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 5 هزارگزی باختر ارابه رو میاندوآب به بناب . موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل
قرمزینلغتنامه دهخداقرمزین . [ ق ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه در 20 هزارگزی شمال باختری نوبران و 10 هزارگزی راه عمومی . موقع جغرافیایی آن کوهستان سردسیر. سکنه 847
قرمزیةلغتنامه دهخداقرمزیة. [ ق ِ م ِ زی ی َ ] (ع ص نسبی )(الحُمّی ...) سرخجه . سرخک . تب قرمزی مرضی است مسری و خطرناک که از میکرب ستربتوکوکس خونی ناشی میشود. انقلاب این مرض در مدت یک هفته به نهایت میرسد و بدن یکپارچه به رنگ قرمز درمی آید که در آن نقطه هائی از قرمزی روشن و کوچک به چشم میخورد و ب
باده ٔ قرمزیلغتنامه دهخداباده ٔ قرمزی . [ دَ / دِ ی ِ ق ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شراب سرخ رنگ قرمز (تحقیق قرمز در اصطلاح قرمز در مبحث قاف بیاید). ملاطغرا در توحید گوید : ازو جوش در باده ٔ قرمزی وزو دیگ خم گرم لعلی پزی .<p cl
حلقهقرمزیred ring decay, red ring rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری که براثر نوعی قارچ بر روی درختان سوزنیبرگ نیمکرۀ شمالی ایجاد میشود
دلقرمزیred heartواژههای مصوب فرهنگستانقرمزی بارز درونچوب سوزنیبرگان و برخی پهنبرگان که عامل آن نوعی قارچ است