کسیلالغتنامه دهخداکسیلا. [ ک َ ] (اِ) دارویی مانند دارچین که سلیخه و کسیدا نیز گویند. (ناظم الاطباء). کسیله . به هندی کهیلا گویند.
اختیارالدین کشلولغتنامه دهخدااختیارالدین کشلو. [ اِ رُدْ دی ک ُ ] (اِخ ) امیرآخور سلطان جلال الدین خوارزمشاه بود. رجوع به اختیارالدین (امیر) و تاریخ مغول عباس اقبال ص 28 شود.
کسالالغتنامه دهخداکسالا. [ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هیربخش مرکزی شهرستان اردبیل ، کوهستانی است و897تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کسلیلغتنامه دهخداکسلی . [ ک َ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ کسلان . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به کسلان شود.