قطبینلغتنامه دهخداقطبین . [ ق ُ ب َ ] (اِخ ) تثنیه ٔ قطب در حالت نصبی و جری . قطب شمالی و قطب جنوبی . دو طرف محور زمین یعنی خطی که از مرکز آن میگذرد و زمین حرکت وضعی خود را به دور آن انجام میدهد. اندکی فرورفتگی دارد و هر یک از این دو طرف فرورفته به قطب موسوم است . طرف شمال را قطب شمال و طرف جن
قطبینفرهنگ فارسی عمیدقطب شمال و قطب جنوب؛ دو طرف محور کرۀ زمین که قسمت شمالی را قطب شمال و طرف جنوبی را قطب جنوب و هر دو را قطبین میگویند.
کثبانلغتنامه دهخداکثبان . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کَثیب . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کثیب شود.
قتبانلغتنامه دهخداقتبان . [ ق ِ ] (اِخ ) ابوحاتم بن حیان گفته است : جائی است به عدن از شهرهای یمن . (انساب سمعانی ). و رجوع به منتهی الارب شود. || گفته اند خاندانی هستند از رعین در یمن . (انساب سمعانی ).
استوای فلکیلغتنامه دهخدااستوای فلکی . [ اِ ت ِ ی ِ ف َ ل َ ] (اِخ ) دایره ٔ عظیمه ٔ فلک ، عمود بر مدار قطبین .
جهت مقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مقابل، طرف مقابل، طرف دیگر عقبگرد، برگشت، پشت، عقب قطبی بودن، قطبِ مخالف، قطبین مخالف، شمال وجنوب، مغرب و مشرق، ضدین جریان آبمخالف، باد مخالف، مخالف عقبنشینی وارونگی، برعکس شدن
قطبیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، تضاد، آنتاگونیسم، ضدیت اضداد، ضدین 704: قطبین شمالو جنوب، ساده و پیچیده، تر و خشک، راست و دروغ، صحت و سقم، پاک و پلید، خالی و پر، امر و نهی، آند و کاتد، [به مقولات متوالی رجوع شود.] پارادوکس، متناقضنما