قطمیر

qetmir

معنی

۱. پوست نازکی که بین خرما و هستۀ آن قرار دارد.
۲. [مجاز] چیز کم، اندک، و بی‌قدر.

جست‌وجوی دقیق

قطمیر

لغت‌نامه دهخدا

قطمیر. [ ق ِ ] (اِخ ) نام سگ بلعم باعور. (یادداشت مؤلف ). نام سگ اصحاب کهف ، و نزد ابن کثیر نام آن قطمور است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : از مایه ٔ بیچارگی قطمیر مردم میشودماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را. سعدی .

قطمیر

لغت‌نامه دهخدا

قطمیر. [ ق ِ ] (ع اِ) شکاف هسته ٔ خرما، و پوست آن ، و پوستک دانه ٔ خرما که میان دانه و خرما باشد، یا نکته ٔ سپید بر پشت دانه که خرما از وی روید. (منتهی الارب ). شق النواة، و قیل القشرة التی علیها، و قیل القشرة الرقیقة بین النواة و التمره ، وقیل النکتة البیضاء فی ظهرها. (اقرب

قطمیر

فرهنگ فارسی عمید

۱. پوست نازکی که بین خرما و هستۀ آن قرار دارد.۲. [مجاز] چیز کم، اندک، و بی‌قدر.

قطمیر

فرهنگ فارسی معین

(قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پوست نازکی که بین خرما و هستة آن قرار دارد. 2 - کنایه از: چیز اندک .

جست‌وجوی هم‌آوا

قِطْمِيرٍ

فرهنگ واژگان قرآن

پوست نازکي است که روي هسته خرما کشيده شده (اثر و باقي ماندهاي است که از خرما بر هسته خرما ميماند یا آن پرده نازکی است که روي هسته خرما را پوشيده و بعضي ديگر گفتهاند : هستهاي است که دردرون هسته خرماست، نام سگ اصحاب کهف هم بوده است)

نقیر و قطمیر

فرهنگ فارسی معین

(نَ رُ قِ) [ ع . ] (اِمر.) کنایه از: چیز اندک و بی ارزش .

قطمور

لغت‌نامه دهخدا

قطمور. [ ق ُ ] (اِخ ) نام سگ اصحاب کهف به عقیده ٔ ابن کثیر.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قطمیر شود.

قطمار

لغت‌نامه دهخدا

قطمار. [ ق ِ ] (ع اِ) قطمیر.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قطمیر شود.

جست‌وجوی مشابه

نقیر و قطمیر

فرهنگ فارسی معین

(نَ رُ قِ) [ ع . ] (اِمر.) کنایه از: چیز اندک و بی ارزش .

جست‌وجوی متن

قطمار

لغت‌نامه دهخدا

قطمار. [ ق ِ ] (ع اِ) قطمیر.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قطمیر شود.

قطمور

لغت‌نامه دهخدا

قطمور. [ ق ُ ] (اِخ ) نام سگ اصحاب کهف به عقیده ٔ ابن کثیر.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قطمیر شود.

نقیر

فرهنگ فارسی عمید

۱. صوت؛ بانگ.۲. کنده‌کاری در سنگ یا چوب.۳. فرورفتگی یا شکاف روی هستۀ خرما.۴. اصل و تبار مرد.۵. کم.&lang; نقیر و قطمیر: [قدیمی]۱. کم‌وبیش.۲. [مجاز] همه‌چیز.۳. [مجاز] همراه با تفضیل.

نامه ٔ اعمال

لغت‌نامه دهخدا

نامه ٔ اعمال . [ م َ / م ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کتاب کردار و افعال . (ناظم الاطباء). آنچه ملکین موکلین بر هر تن از آدمی نویسند از اعمال زشت و نیکو یوم الحساب را. (یادداشت مؤلف ) : چون قیر گشت نامه ٔ ا

نقیر

لغت‌نامه دهخدا

نقیر. [ ن َ ] (ع اِ)جوی استه ٔ خرما. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). چاهک دانه ٔ خرما. (صراح ) (ناظم الاطباء). چاهک پشت خسته ٔ خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چاهک پشت هسته ٔ خرما. (ناظم الاطباء). چاهک خرد که بر پشت تخم خرما باشد. (از غیاث ال

جست‌وجوی هم‌قافیه

نقیر و قطمیر

فرهنگ فارسی معین

(نَ رُ قِ) [ ع . ] (اِمر.) کنایه از: چیز اندک و بی ارزش .

درپیوند

بیشتر بدانید

قطمیر

qetmir

معنی

جست‌وجوی دقیق

قطمیر

لغت‌نامه دهخدا

قطمیر

لغت‌نامه دهخدا

قطمیر

فرهنگ فارسی عمید

قطمیر

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی هم‌آوا

قِطْمِيرٍ

فرهنگ واژگان قرآن

نقیر و قطمیر

فرهنگ فارسی معین

قطمور

لغت‌نامه دهخدا

قطمار

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی مشابه

نقیر و قطمیر

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی متن

قطمار

لغت‌نامه دهخدا

قطمور

لغت‌نامه دهخدا

نقیر

فرهنگ فارسی عمید

نامه ٔ اعمال

لغت‌نامه دهخدا

نقیر

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی هم‌قافیه

نقیر و قطمیر

فرهنگ فارسی معین