قطورلغتنامه دهخداقطور. [ ] (اِخ ) (کوه ...) در رشته ای قرار دارد که از منتهاالیه شمال غربی آذربایجان یعنی از قله ٔ آرارات صغیر شروع شده و در امتداد حدود غربی ایران از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد می یابد و دارای سلسله ها و قله های ممتنعالصعود است . و یکی از کوههای مرتفع و مهم آن قطور است که
قطورلغتنامه دهخداقطور. [ ] (اِخ ) یکی از بلوکات شاپور است . شاپور دارای هفت بلوک ، 132 قریه ، 165 فرسنگ مربع مساحت ، 3000 خانوار به طور تقریب و 17000 تن جمعی
قطورلغتنامه دهخداقطور. [ ق َ ] (ع ص ) ابر بسیارقطره . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند: السحاب القطور؛ السحاب الکثیرالقَطر. (اقرب الموارد).
قطورلغتنامه دهخداقطور. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قطور بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، مرکز دهستان ، واقع در 51000 گزی جنوب باختری خوی ، دارای راه ارابه رو. موقع جغرافیایی آن دره و هوای آن سردسیری و سالم است . 589 تن سکنه دارد. آب
کتورلغتنامه دهخداکتور. [ک َت ْ وَ ] (اِخ ) نام جایی در توران و هندوستان چنانچه از تیمور نامه بظهور می پیوندد. (آنندراج ). بنا به روایت حبیب السیر، جایی بوده است نزدیک اندراب و جبال سیاه پوشان و مردم آنجا کافر بوده اند. (رجوع به حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 3
قتورلغتنامه دهخداقتور. [ ق َ ] (ع ص ) نفقه تنگ کننده بر عیال .(منتهی الارب ). بخیل . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ).
قطورلارلغتنامه دهخداقطورلار. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برگشلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 10000 گزی خاور ارومیه و 3500 گزی جنوب شوسه ٔ گلمانخانه به ارومیه . موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن معتدل است و <span class
قطورلارلغتنامه دهخداقطورلار. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برگشلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 10000 گزی خاور ارومیه و 3500 گزی جنوب شوسه ٔ گلمانخانه به ارومیه . موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن معتدل است و <span class
مقطورلغتنامه دهخدامقطور. [ م َ ] (ع ص ) شتر و جز آن قطران مالیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).