کلاچه گاولغتنامه دهخداکلاچه گاو. [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِمرکب ) گاو سپید و سیاه و رنگارنگ . (ناظم الاطباء).
کلاهسفیدwhite hatواژههای مصوب فرهنگستانرخنهگری که برای پیشگیری از عملیات غیرقانونی، مانند ورود غیرمُجاز به شبکههای رایانهای، به کار گرفته میشود
کلاهسیاهblack hatواژههای مصوب فرهنگستانرخنهگری که صرفاً انگیزۀ خرابکاری دارد و عملیات مجرمانهای مانند ورود غیرقانونی به شبکه انجام میدهد
کله پاچهلغتنامه دهخداکله پاچه . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کله پاچه از هر حیوانی . (ناظم الاطباء). مجموع سر و پاچه های حیوان (مانند گوسفند). (فرهنگ فارسی معین ).- کله پاچه شدن ؛ مضطرب و
بالارانroundواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از لاشۀ دام که از پایین به ران و از پهلو به قلوهگاه محدود میشود
گرده گاهلغتنامه دهخداگرده گاه . [ گ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) آنجای که گرده بدانجاست . آنجای از درون انسان یا حیوان که گرده (قلوه ) بدانجاست . قلوه گاه : بزد نیزه بر گردگاه دو گردبرآورد و زد بر زمین کردخرد. اسدی