صاحبمنصب رفتنیlame duckواژههای مصوب فرهنگستانمقام مسئولی که جانشین او مشخص شده است و هفتههای آخر مسئولیتش را میگذراند متـ . رفتنی
تیغه 6slide 1, lame (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ شیشهای که نمونۀ مورد مطالعۀ میکروسکوپی را بر روی آن قرار دهند
مدیریت تردد محلیlocal area traffic management, LATMواژههای مصوب فرهنگستانایمنسازی و سکونتپذیرسازی خیابانهای محلی با بهرهگیری از تجهیزات و موانع فیزیکی و روشهای غیرفیزیکی
تمنا کردنلغتنامه دهخداتمنا کردن . [ ت َ م َن ْ نا ک َ دَ ] (مص مرکب ) خواهش کردن و آرزو کردن . (ناظم الاطباء) : بر پایه ٔ علمی آی خوش خوش بر خیره مکن برتری تمنا. ناصرخسرو.بدگوهر لئیم ظفر... تمنای دیگر منازل کند که شایانی آن ندارد. (کلیل
یکدللغتنامه دهخدایکدل . [ ی َ / ی ِ دِ ] (ص مرکب ) متفق و متحد و یک جهت و هم خیال و هم نیت و هم قصد و موافق . (ناظم الاطباء). متحدالقول . صمیمی . مصافی . هم عقیده . همداستان . یک زبان . (یادداشت مؤلف ) : دوستانی مساعد و یکدل ک
لئیملغتنامه دهخدالئیم . [ ل َ ] (ع ص ) ناکس . شرط. با لئامت . سفله . پست . معور. ماحل . فرومایه . دنی الاصل . ثعل . جبز. (منتهی الارب ). وجم . (المنجد) : قرب حق دیدی اول و کردی قتل و قربان نفس دون لئیم . ناصرخسرو.هر که ... بر لئیم
لئیملغتنامه دهخدالئیم . [ ل َ ] (ع ص ) ناکس . شرط. با لئامت . سفله . پست . معور. ماحل . فرومایه . دنی الاصل . ثعل . جبز. (منتهی الارب ). وجم . (المنجد) : قرب حق دیدی اول و کردی قتل و قربان نفس دون لئیم . ناصرخسرو.هر که ... بر لئیم
آبدلئیملغتنامه دهخداآبدلئیم . [ دُ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از شاهزادگان قدیم صیدا که از فقر و فاقه باغبانی کردی و اسکندر در 332 ق .م . تاج و تخت پدران بدو بازداد.
تلئیملغتنامه دهخداتلئیم . [ ت َ ] (ع مص ) اصلاح کردن و فراهم آوردن . (از اقرب الموارد). بار دیگر سازواری کردن و اصلاح نمودن . (ناظم الاطباء).