لاشخورفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) کرکس.۲. (صفت) جانوری که لاشۀ جانوران دیگر را بخورد.۳. (صفت) [مجاز] کسی که مالوثروت دیگری را به زور تصاحب کند.
لاشخورگویش اصفهانی تکیه ای: lâšxor طاری: lâšxor طامه ای: siyâtâs طرقی: lâšxor کشه ای: lâšxor نطنزی: mardaxor
لاشخوارلغتنامه دهخدالاشخوار. [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) لاشخور. کرکس . مرغ مردارخوار. نسر. (منتهی الأرب ).
لاشخوریانCathartidaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ شاهینسانان که عموماً جثهای بزرگتر از تیرههای دیگر این راسته دارند و اغلب لاشهخوار هستند و بهندرت غذای خود را ازطریق شکار به دست میآورند
لاشخوریانCathartidaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ شاهینسانان که عموماً جثهای بزرگتر از تیرههای دیگر این راسته دارند و اغلب لاشهخوار هستند و بهندرت غذای خود را ازطریق شکار به دست میآورند