لاطائلاتلغتنامه دهخدالاطائلات . [ ءِ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ لاطائل . ترهات . اَباطیل . بَسابِس . صحامِح .
لثلاثلغتنامه دهخدالثلاث . [ ل َ ] (ع ص ) درنگ کار که هرگاه گمان بری که به انجاح حاجت پردازد آهستگی و سستی ورزد و سپس بماند. لثلاثة. (منتهی الارب ).
لثلثلغتنامه دهخدالثلث . [ ل َ ل َ ] (اِخ ) ابوزیاد گوید: از کوههای دماخ ، لثلث از آن بنی عمروبن کلاب است . (معجم البلدان ).
اباطیللغتنامه دهخدااباطیل . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ باطل . ترهات . لاطائلات . بسابس . صحاصح . خزعبیلات . بیهده ها. ناچیزها. چیزهای باطل .
صحاصحلغتنامه دهخداصحاصح . [ ص َ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صحصح . و منه : ترهات صحاصح ؛ ای باطل .و اضافت آن نیکوتر است . (منتهی الارب ). بسابس . لاطائلات . اباطیل .