للهلغتنامه دهخدالله . [ ل َ ل َ / ل ِ ] (اِ) (مأخوذ از کلمه ٔ لالا) مربی ِ مرد طفلی از اطفال اعیان .مقابل دده که زن است . لالا. پرستار کودک . حاضن : مگر شاه با لله اش بازی میکند؟ مگر بازی شاه با لله است ؟
لیلیفرهنگ نامها(تلفظ: lili) (مترادف لالا) لفظی که در جشنها (عروسیها) برای ابراز شادی و انبساط خاطر به صورت مکرر ادا کنند .
اتالیقلغتنامه دهخدااتالیق . [ اَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) (ترکی : اَلیک ) شوهر مادر. || قائم مقام پدر. لالا. مؤدب . محافظ.
رضی الدینلغتنامه دهخدارضی الدین . [ رَ ضی یُدْ دی ] (اِخ ) رضی ،شیخ رضی علی لالاء غزنوی . رجوع به رضی (لالا...) شود.