لایتناهیلغتنامه دهخدالایتناهی . [ ی َ ت َ ها ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یتناهی ) بی پایان . بی انتها.بی نهایت . بی کران .
باب لاتینهلغتنامه دهخداباب لاتینه . [ ب ِ ن َ ] (اِخ ) از دروازه های مادرید (مجریط) است . (الحلل السندسیه ج 1 ص 246).
بیپایانفرهنگ مترادف و متضادبیانتها، لایتناهی، نامتناهی، بیکران، بینهایت، بیمنتها، نامحدود ≠ متناهی، محدود
بیانتهافرهنگ مترادف و متضاد۱. بیپایان، بیحد، حدناپذیر، نهایتناپذیر، بینهایت، لایتناهی، بیکرانه ۲. نافرجام، نامتناهی ۳. نامحصور ≠ محدود
بی پایانلغتنامه دهخدابی پایان . (ص مرکب ) آنکه نهایت ندارد. (آنندراج ). بی انتها و بی کران و لایتناهی ̍ و بی آخر. (ناظم الاطباء) : الحق راه آن را دراز و بی پایان یافتم . (کلیله و دمنه ).