لایحهلغتنامه دهخدالایحه . [ ی ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث لایح . || (اِ) طرح . مکتوب . مکتوب متضمن پیشنهاد که دولت برای تصویب به مجلس تقدیم کند. || در اصطلاح قضائی ، مدافعات متهم که بصورت کتبی باشد. مکتوبات تقدیمی وکلاءعدلیه به منظور دفاع از دعوی به محکمه . ج ، لوایح .- تبدیل لو
لایحهفرهنگ فارسی عمید۱. نوشتهای که در آن پیشنهاد یا ادعایی ارائه شده باشد.۲. [مقابلِ طرح] (سیاسی) قانونی که از طرف دولت برای تصویب تقدیم مجلس میشود.
لایحهفرهنگ فارسی معین(یِ حِ) [ ع . لائحة ] (اِ.) مؤنث لایح . 1 - نوشته . 2 - طرح قانونی که از طرف دولت برای تصویب به مجلس فرستاده می شود.
لاهةلغتنامه دهخدالاهة. [ هََ ] (ع اِ) مار. قیل اللات للصنم فمنها سمی بها ثم حذفت الهاء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
لاعةلغتنامه دهخدالاعة. [ ع َ ] (اِخ ) عَدَن ُ لاعة، دهی است به یمن غیر عدن ابین . شهری است در کوه صَبر و عَدَن دهی است که به وی منسوب کنند. (منتهی الارب ). شهری است در جبل صبر از نواحی یمن بر کنار آن دیهی با لطافت است عدن لاعة نام . ولاعة موضعی است از یمن که دعوت مصریین از آنجا آغاز شد و محمد