لبینالغتنامه دهخدالبینا. [ ل َ ] (اِ) نام نوایی است . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). نام نوایی است از موسیقی . (برهان ). نام نوایی از نواها که مطربان زنند : بامدادان بر چکک زن چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه . منوجهری .</
لبینافرهنگ فارسی عمیداز الحان قدیم ایرانی: ◻︎ بامدادان بر چکک، چون چاشتگاهان برشخج / نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه (منوچهری: ۹۷).
لبنافرهنگ نامها(تلفظ: lobnā) (عربی) (در گیاهی) درختی که از آن میعهی سائله به دست میآید ؛ میعه ، سیلان ، روانی [میعه سائله (در قدیم) مادهی رزینی که از درخت میعه و بعضی درختان مناطق حاره به دست میآید و سابقاً مصرف دارویی و صنعتی فراوان داشت.]
نوش لبینالغتنامه دهخدانوش لبینا. [ ل َ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است از موسیقی . (رشیدی ) (جهانگیری ) (برهان قاطع) (انجمن آرا). نوش لبینان . (فرهنگ فارسی معین ). نوش لپینا. (ناظم الاطباء) : قمریان راه گل و نوش لبینا دانندصلصلان باغ سیاوشان با سرو ستاه .<p class="au
نوش لبینافرهنگ فارسی عمیدنوایی از موسیقی: ◻︎ قمریان راه گل و نوشلبینا راندند / صلصلان باغ سیاوشان با سروستاه (منوچهری: ۱۸۹).
لبینولغتنامه دهخدالبینو. [ ل ُ ن ُ ] (اِخ ) گی آلکسیس ، دُم . عالم بندیکتن سَن - مُر.مولد رِنس . مؤلف تاریخ بِرتانی . (1666-1727 م .).
نوش لبینالغتنامه دهخدانوش لبینا. [ ل َ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است از موسیقی . (رشیدی ) (جهانگیری ) (برهان قاطع) (انجمن آرا). نوش لبینان . (فرهنگ فارسی معین ). نوش لپینا. (ناظم الاطباء) : قمریان راه گل و نوش لبینا دانندصلصلان باغ سیاوشان با سرو ستاه .<p class="au
نوش لبینافرهنگ فارسی عمیدنوایی از موسیقی: ◻︎ قمریان راه گل و نوشلبینا راندند / صلصلان باغ سیاوشان با سروستاه (منوچهری: ۱۸۹).
سرزیرلغتنامه دهخداسرزیر. [ س َ ] (اِ) نام نوایی است از موسیقی : تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان در پرده ٔ عراقی و سرزیر و سلمکی .میزانی .
فنهلغتنامه دهخدافنه . [ ] (اِ) نام نوایی که مطربان زنند. (یادداشت مؤلف ) : بامدادان بر چکک زن ، چاشتگاهان بر شخج نیم روزان بر لبینا، شامگاهان بر فنه .منوچهری .
چککلغتنامه دهخداچکک . [ چ َ ک َ ] (اِ) نام نوایی است که مطربان زنند.(فرهنگ اسدی ). نغمه و آهنگی از موسیقی : بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه .منوچهری (از فرهنگ اسدی ).
چاشتگاهانلغتنامه دهخداچاشتگاهان . (اِ مرکب ) هنگام چاشت . وقت چاشت .زمان چاشت . چاشتگاه . چاشتگاهی . چاشتگه : بامدادان برچکک ، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه . منوچهری .و رجوع به چاشتگاه و چاشتگاهی شود.
ابولبینالغتنامه دهخداابولبینا. [ اَ ل ُ ب َ ] (اِخ ) شیطان فرزدق شاعر که اشعار او بفرزدق القاء کردی . رجوع به ابوشفقل شود.
نوش لبینالغتنامه دهخدانوش لبینا. [ ل َ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است از موسیقی . (رشیدی ) (جهانگیری ) (برهان قاطع) (انجمن آرا). نوش لبینان . (فرهنگ فارسی معین ). نوش لپینا. (ناظم الاطباء) : قمریان راه گل و نوش لبینا دانندصلصلان باغ سیاوشان با سرو ستاه .<p class="au
نوش لبینافرهنگ فارسی عمیدنوایی از موسیقی: ◻︎ قمریان راه گل و نوشلبینا راندند / صلصلان باغ سیاوشان با سروستاه (منوچهری: ۱۸۹).