سیلی؛ لطمه.
〈 لت خوردن: (مصدر لازم)
۱. لطمه خوردن.
۲. سیلی خوردن؛ تپانچه خوردن: ◻︎ در شهوت نفس کافر ببند / وگر عاشقی لت خور و سر ببند (سعدی۱: ۱۶۶).
۳. زیان دیدن و شکست خوردن در کسبوکار.
۱. چک، خدشه، سیلی، ضربه
۲. پاره، تکه، قطعه، لخت
۳. مصراع، مصرع، نیمبیت
۴. چماق
۵. عمود، گرز
۶. انبار، انبان
۷. بطن، شکم