لحیا جمللغتنامه دهخدالحیا جمل . [ ل َح ْ ج َم َ ] (اِخ ) موضعی است میان مکه و مدینه و آن عقبه ٔ جحفه است بر هفت میلی سقیا. لَحی جَمَل و لِحی جَمَل نیز گویند. رجوع به لحی جمل شود. (معجم البلدان ).
لحیا جمللغتنامه دهخدالحیاجمل . [ ل َح ْ ج َ م َ ] (اِخ ) (تثنیه ) دو کوهند به یمامه دیار قشیر. (معجم البلدان در کلمه ٔ جمل ).
لایی بارload dividerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای مهار حرکتهای طولی ناخواستۀ بار در واگنهای بسته
اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
لحی جمللغتنامه دهخدالحی جمل . [ ل َ ی ُ ج َ م َ ] (اِخ ) نام چند موضع: موضعی است میان مدینه و فید. موضعی است میان حرمین و به مدینه نزدیکتر است . موضعی است میان نجران و تثلیث . (معجم البلدان در کلمه ٔ جمل ). رجوع به لحیا جمل شود.
ابوالحیالغتنامه دهخداابوالحیا. [ اَ بُل ْ ح َ ] (اِخ ) لقب عثمان بن عفان . رجوع به شرم عثمان در امثال و حکم تألیف مؤلف این کتاب شود. || لقب یحیی نبی علیه السلام .