لسنلغتنامه دهخدالسن . [ ل َ ] (ع مص ) به زبان گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). کسی را با زبان گرفتن . (تاج المصادر). به زبان گرفتن کسی را. (منتخب اللغات ). به زبان افراط (؟) کردن . (زوزنی ). || چیره گردیدن بر کسی در ملاسنة. || دشنام دادن . || خراشیدن سینه ٔ نعل و باریک ساختن اعلای آنرا. || مکی
لسنلغتنامه دهخدالسن . [ ل َ س َ ] (اِخ ) نام موضعی به لاریجان .(مازندران و استرآباد رابینو ص 114 بخش انگلیسی ).
لسنلغتنامه دهخدالسن . [ ل َ س َ ] (ع اِمص ) زبان آوری . (منتهی الارب ). فصیح شدن . زبان آور شدن . (تاج المصادر). زبان آوری کردن . مایقع به الافصاح الاَّلهی لاَّذان العارفین عند خطابه تعالی لهم . (تعریفات ).
لسنلغتنامه دهخدالسن . [ ل َ س ِ ] (ع ص ) زبان آور. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). فصیح . السن . (منتهی الارب ) : هست از جمله ٔ عجائب دهرلسن گنگ و اعمش کحال . (از مقامات حمیدی ).|| آنچه سرش را باریک شبیه به زبان ساخته باشند. (منتهی
لسینگلغتنامه دهخدالسینگ . [ ل ِ ] (اِخ ) گتلد افرائیم . نویسنده ٔ آلمانی . مولد کامنتس (ساکس ) (1729 - 1781 م .).
لسینگلغتنامه دهخدالسینگ . [ ل ِ ] (اِخ ) گتلد افرائیم . نویسنده ٔ آلمانی . مولد کامنتس (ساکس ) (1729 - 1781 م .).
مجلسینلغتنامه دهخدامجلسین . [ م َ ل ِ س َ / س ِ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مجلس . دو مجلس . || (اِخ ) مجلس شورای ملی و مجلس سنا. رجوع به مجلس شورای ملی و مجلس سنا شود.
تلسینلغتنامه دهخداتلسین . [ ت َ ] (ع مص ) زبانه دار کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چیزی را زبانه کردن . (آنندراج ).
بالسینلغتنامه دهخدابالسین . (اِخ ) دهی است از دهستان تیرجایی بخش ترکمان شهرستان میانه که در 19 هزارگزی شمال خاوری ترکمان و 12 هزارگزی شوسه ٔ میانه به تبریز واقع است . ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و <span class="h