ترجمه مقاله

له

leh

۱. کوبیده و نرم‌شده.
۲. [عامیانه، مجاز] بسیار خسته.
۳. (بن مضارعِ لهیدن) = لهیدن
⟨ له کردن: (مصدر متعدی) کوبیدن و نرم کردن گوشت، میوه، و امثال آن‌ها.

۱. آبگز، فاسد، لهیده
۲. پاشیده، خرد، شکسته، کوبیده، کوفته
۳. مضمحل

ترجمه مقاله