لهفرهنگ فارسی عمید۱. کوبیده و نرمشده.۲. [عامیانه، مجاز] بسیار خسته.۳. (بن مضارعِ لهیدن) = لهیدن⟨ له کردن: (مصدر متعدی) کوبیدن و نرم کردن گوشت، میوه، و امثال آنها.
له شدنلغتنامه دهخداله شدن . [ ل ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لهیدن . متلاشی شدن چنانکه آلوئی در زیر پای .