لوعةلغتنامه دهخدالوعة. [ ل َ ع َ ] (ع مص ) لوع . سوختن دوستی دل کسی را. بیمار ساختن . || ناشکیبائی و بی آرامی کردن و یا بیمار شدن . (منتهی الارب ).
لوحةدیکشنری عربی به فارسیتخته , تابلو , ضربه , صداي چلپ , اويخته وشل , برگه يا قسمت اويخته , زبانه کفش , بال وپرزدن مرغ بهم زدن , پرزدن , دري وري گفتن
سرلوحهلغتنامه دهخداسرلوحه . [ س َ ل َ / لُو ح َ / ح ِ ] (اِ مرکب ) نقاشی و تهذیب در اول کتاب . رجوع به سرلوح شود.
سرلوحهفرهنگ فارسی عمید۱. نام یا عنوانی که بالای نامه یا صفحۀ کتاب بنویسند.۲. تذهیب و نقشونگار که در قدیم در بالای نخستین صفحۀ کتاب خطی رسم میکردند و گاه نام کتاب را هم در آن مینوشتند.