لکنت

loknat

معنی

۱. گرفتن زبان هنگام حرف زدن.
۲. کندزبانی.

مترادف

زبانپریشی، زبانگرفتگی، کندزبانی، گرفتگیزبان، منومن

جست‌وجوی دقیق

لکنت

لغت‌نامه دهخدا

لکنت . [ ل َ ک َ ] (ص ) کلته . فرسوده . عاجز. از کار مانده . لکنته . لکنتی : اسبی لکنت یا شمشیری لکنت و غیره .

لکنت

لکنت . [ ل ُن َ ] (ع اِمص ) لکنه . گرفتگی زبان در هنگام سخن گفتن که به هندی هکلانا گویند. (غیاث ). درماندن به سخن . (منتهی الارب ). لکن . لکنونة. لکونة. کندی زبان . کندزبانی . از کارماندگی . کلته . زبان شکستگی . عی ّ در لسان . گرفته زبانی . درماندگی در سخن . شکستگی زبان . تهت

لکنت

فرهنگ فارسی عمید

۱. گرفتن زبان هنگام حرف زدن.۲. کندزبانی.

لکنت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

impediment, lisp, stammer, stumble

لکنت

فرهنگ فارسی معین

(لُ نَ) [ ع . لکنة ] (اِمص .) گرفتگی زبان .

جست‌وجوی هم‌آوا

لقنت

لغت‌نامه دهخدا

لقنت . [ ل َ ن َ ] (اِخ ) نام دو قلعه از اعمال لاردة به اندلس . یکی را لقنت الصغری و دیگری را لقنت الکبری گویند و هر یک در منظر دیگری است . (از معجم البلدان ).

گلقند

لغت‌نامه دهخدا

گلقند. [ گ ُ ق َ ] (اِ مرکب ) نام اصلی گلشکری که در آفتاب تربیت یافته باشد نه بر آتش . و آنرا گلشکر و گلنگبین نیز گویند. (میزان الادویه ص 357). مربای گل سرخ که با قند ساخته باشند. (ناظم الاطباء) : قرص لیموی و گوارش

لِکِنْتَ

گویش گنابادی

در گویش گنابادی یعنی پاره پوره ، کهنه ، قدیمی شده ، از مُد افتاده

لقنت الصغری

لغت‌نامه دهخدا

لقنت الصغری . [ ل َ ن َ تُص ْ ص ُ را ] (اِخ ) رجوع به لقنت شود.

لقنت الکبری

لغت‌نامه دهخدا

لقنت الکبری . [ ل َ ن َ تُل ْ ک ُ را ] (اِخ ) رجوع به لقنت شود.

جست‌وجوی مشابه

لگن،لکنت،لکنته،لکنتو

گویش تهرانی

خراب،ناقص،کوتاه،کُند،قراضه

لکنته

لغت‌نامه دهخدا

لکنته . [ ل َک َ ت َ / ت ِ ] (ص ) لکنت . لکنتی . چهارپای و یا دَدِ پیر و موی ریخته و ضعیف شده . کلته . فرسوده . شکسته . در تداول عوام ، پیر و لاغر و مردنی . || صفت آلتی یا چیزی فرسوده و ازکارافتاده ، چون : ساعت و شمشیر و آفتابه و کارد و چاقو

لکنتی

لغت‌نامه دهخدا

لکنتی . [ ل ُ ن َ ] (اِخ ) ملا حیدر. از شعرای هندوستان بود و در آغاز روانی تخلص میکرد، ولی به سبب لکنتی که در زبان داشت این تخلص برگزید. این بیت او راست :ترک چشم او ز مستی هرچه با من راز گفت غمزه ٔ غماز با آن شوخ یک یک بازگفت .(قاموس الاعلام ترکی