لیکورلغتنامه دهخدالیکور. [ کُرْ ] (فرانسوی ، اِ) مشروب شیرین کرده . عرق عنبری . نوعی عرق شیرین کرده .
لیکورگلغتنامه دهخدالیکورگ . (اِخ ) مقنن اسپارطه . قانونگذار اسپارتی و رواج دهنده ٔ مجدد بازیهای المپ . خطیب آتنی و پس از دموستن مشهورترین آنان (حدود396 - حدود 324 ق . م .). و رجوع به لیکورگوس شود.
پِلقارگویش بختیاریاختیار، کنترل. xarmen taš gereft dia be pelqâr niâ> خرمن آتشگرفت و دیگرمهارنمىشود> .
لیکورخوریلغتنامه دهخدالیکورخوری . [ کُرْ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) (گیلاس ِ ...) ظرف خاص آشامیدن لیکور.
لیکورگلغتنامه دهخدالیکورگ . (اِخ ) مقنن اسپارطه . قانونگذار اسپارتی و رواج دهنده ٔ مجدد بازیهای المپ . خطیب آتنی و پس از دموستن مشهورترین آنان (حدود396 - حدود 324 ق . م .). و رجوع به لیکورگوس شود.
لیکورگوسلغتنامه دهخدالیکورگوس . (اِخ ) پادشاه اسپارت که از غیر خانواده ٔ سلطنتی بود و دو بار نیز از سلطنت معزول گشت . یک بار از جانب ملت برای آنکه به تقسیم اراضی تن نمی داد و بار دیگر از جانب حکومت اشرافی از آنکه گمان بردندکه به تقسیم اراضی مایل است . سرانجام حیات وی مجهول است و پس از وی جباری ما
لیکورگوسلغتنامه دهخدالیکورگوس . (اِخ ) قانونگذار اسپارت . وی پس از مرگ برادر خود پلی دکت پادشاه اسپارتا فرمانروای شهر گشت . زن برادر او هنگام مرگ شوی آبستن بود و به لیکورگوس پیغام داد که حاضر است طفل خویش را هلاک سازد و سلطنت اسپارتا را بدو سپارد مشروط بدانکه لیکورگوس با وی مزاوجت کند. لیکن لیکور
لیکورخوریلغتنامه دهخدالیکورخوری . [ کُرْ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) (گیلاس ِ ...) ظرف خاص آشامیدن لیکور.
لیکورگلغتنامه دهخدالیکورگ . (اِخ ) مقنن اسپارطه . قانونگذار اسپارتی و رواج دهنده ٔ مجدد بازیهای المپ . خطیب آتنی و پس از دموستن مشهورترین آنان (حدود396 - حدود 324 ق . م .). و رجوع به لیکورگوس شود.
لیکورگوسلغتنامه دهخدالیکورگوس . (اِخ ) پادشاه اسپارت که از غیر خانواده ٔ سلطنتی بود و دو بار نیز از سلطنت معزول گشت . یک بار از جانب ملت برای آنکه به تقسیم اراضی تن نمی داد و بار دیگر از جانب حکومت اشرافی از آنکه گمان بردندکه به تقسیم اراضی مایل است . سرانجام حیات وی مجهول است و پس از وی جباری ما
لیکورگوسلغتنامه دهخدالیکورگوس . (اِخ ) قانونگذار اسپارت . وی پس از مرگ برادر خود پلی دکت پادشاه اسپارتا فرمانروای شهر گشت . زن برادر او هنگام مرگ شوی آبستن بود و به لیکورگوس پیغام داد که حاضر است طفل خویش را هلاک سازد و سلطنت اسپارتا را بدو سپارد مشروط بدانکه لیکورگوس با وی مزاوجت کند. لیکن لیکور