مارشلغتنامه دهخدامارش . (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح نظامی ) راه رفتن سربازان با نظم و ترتیب . || سرودی حماسی که سربازان در موقع حرکت هم آهنگ با قدمها خوانند. (فرهنگ فارسی معین ).
مارشلغتنامه دهخدامارش . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از بتخانه های قدیم است که در سه فرسنگی اصفهان بر سر کوهی ساخته بودند و آن از جمله ٔ هفت بتخانه است که بنام سبعه ٔ سیاره کرده بودند و گشتاسب بتهای آن بتخانه را برطرف کرد و آتشکده ساخت و هریک را به اضافه ٔ نوبهار می خوانند همچو نوبهار تیر و نوبهار م
مارشفرهنگ فارسی عمیدقطعۀ موسیقی دوضربی یا چهارضربی با ضربههای محکم و مقطع که هنگام حرکت سربازان برای هماهنگ کردن گامهای آنها نواخته میشود.
مارشفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) 1 - آهنگ موسیقی معمولاً دو یا چهار ضربی با ضربه های مقطع و محکم که به ویژه برای تنظیم حرکت قدم های دسته های نظامی و تهیج و تشجیع آنان نواخته می شود، موسیقی نظامی .
مأرزلغتنامه دهخدامأرز. [ م َءْ رِ ] (ع اِ) (از «ارز») جای پناه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پناه جای و محل پناه و پناهگاه . (ناظم الاطباء). ملجاء. (اقرب الموارد).
مارزلغتنامه دهخدامارز. (اِخ ) یکی از دهستانهای نه گانه ٔبخش کهنوج شهرستان جیرفت است . این دهستان در جنوب خاوری کهنوج واقع است شمال آن دشت و شن زار و جنوب آن کوهستانی است . رودخانه آورتین از کوههای بشاگرد سرچشمه می گیرد و این دهستان را مشروب می سازد. این دهستان از 32
مارشکلغتنامه دهخدامارشک . [ رِ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای طوس و محمدبن فضل بن علی مارشکی مکنی به ابوالفتح از آن قریه است . (از معجم البلدان ). دهی است از دهستان چولائی خانه در بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد، کوهستانی و سردسیر است و 3623 تن سکنه دارد. (از فره
مارشکیلغتنامه دهخدامارشکی . [ رِ ] (اِخ ) محمدبن فضل بن علی مارشکی طوسی مکنی به ابوالفتح از مردم طابران . امامی فاضل و بسیار عبادت بود. از ابوحامد غزالی فقه آموخت و از گزیده ترین شاگردان طوسی بشمار می آمد. او به سال 549 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان چ اسدی
مارشوبهلغتنامه دهخدامارشوبه . [ ب َ / ب ِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب مارچوبه . هلیون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مارچوبه شود.
مارشکلغتنامه دهخدامارشک . [ رِ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای طوس و محمدبن فضل بن علی مارشکی مکنی به ابوالفتح از آن قریه است . (از معجم البلدان ). دهی است از دهستان چولائی خانه در بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد، کوهستانی و سردسیر است و 3623 تن سکنه دارد. (از فره
مارشکیلغتنامه دهخدامارشکی . [ رِ ] (اِخ ) محمدبن فضل بن علی مارشکی طوسی مکنی به ابوالفتح از مردم طابران . امامی فاضل و بسیار عبادت بود. از ابوحامد غزالی فقه آموخت و از گزیده ترین شاگردان طوسی بشمار می آمد. او به سال 549 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان چ اسدی
مارشوبهلغتنامه دهخدامارشوبه . [ ب َ / ب ِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب مارچوبه . هلیون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مارچوبه شود.
ام حمارشلغتنامه دهخداام حمارش . [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) جانوری است کوچک با پاهای بسیار. (از المرصع).
شمارشلغتنامه دهخداشمارش . [ ش ُ رِ ] (اِمص ) شمار. تعداد. (یادداشت مؤلف ) : خواهی به شمارش ده و خواهی به گزافه خواهیش به شاهین زن و خواهی به کرستون . زرین کتاب .|| (ق ) ظاهراً. || مشروحاً. || فرضاً. بالفرض و التقدیر. (ناظم الاطباء)
لامارشلغتنامه دهخدالامارش . (اِخ ) نام کرسی بخش از ولایت نوشاتو در ایالت (وُسژ) فرانسه . دارای راه آهن و 1112 تن سکنه .