۱. دارایی.
۲. آنچه در ملک شخص باشد.
۳. چهارپای بارکش مانند اسب، استر، الاغ و مانند آن.
۴. [مجاز] در خور توجه و دندانگیر.
۵. [قدیمی] مالیات؛ خراج.
〈 مال جامد: زر و سیم؛ مال صامت.
۱. تمکن، تمول، ثروت، خواسته، دارایی، مایملک، مکنت، ملک، نعمت، نوا، هستی
۲. جنس، کالا، متاع
۳. پول، وجه، سرمایه
۴. طرفه، دندانگیر، باب دندان، درخورتوجه
۵. اهل، شهروند
۶. احشام، حیوان، دواب
۷. آن، متعلق به