مامیران

māmirān

معنی

گیاهی خودرو از خانوادۀ خشخاش با تخمی شبیه کنجد و شاخه‌های بلند که مصرف دارویی دارد.

جست‌وجوی دقیق

مامیران

لغت‌نامه دهخدا

مامیران . (اِ) نوعی از عروق الصفراست و آن دوایی باشد زردرنگ به سبزی مایل ، باریک و گره دار می شود. گرم و خشک است در چهارم . یرقان را نافع است و آن را به عربی بقلة الخطاطیف و شجرةالخطاطیف خوانند... (از برهان ). بیخی است مشابه زردچوب که به دوای چشم به کار آید. (غیاث ) (آنندراج

مامیران

فرهنگ فارسی عمید

گیاهی خودرو از خانوادۀ خشخاش با تخمی شبیه کنجد و شاخه‌های بلند که مصرف دارویی دارد.

جست‌وجوی هم‌آوا

مامیران (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

celandine

میمران

لغت‌نامه دهخدا

میمران . [ م َ م َ ] (معرب ، اِ) مامیران . (دزی ج 2 ص 631). رجوع به مامیران شود.

ممران

لغت‌نامه دهخدا

ممران . [ م َ م ِ ](اِ) مامیران که گیاهی است . رجوع به مامیران شود.

ماموران

دیکشنری فارسی به انگلیسی

authorities

مأموران

واژه‌نامه آزاد

کسی که به اوامرشده کاری راانجام دهد.(مفرد:مأمور)

جست‌وجوی مشابه

مامیران (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

celandine

جست‌وجوی متن

وامران

فرهنگ فارسی عمید

= مامیران

ممران

لغت‌نامه دهخدا

ممران . [ م َ م ِ ](اِ) مامیران که گیاهی است . رجوع به مامیران شود.

میمران

لغت‌نامه دهخدا

میمران . [ م َ م َ ] (معرب ، اِ) مامیران . (دزی ج 2 ص 631). رجوع به مامیران شود.

ناردین

فرهنگ فارسی عمید

سنبل رومی؛ریشه‌ای شبیه مامیران.

خلیدونیون

لغت‌نامه دهخدا

خلیدونیون . [ خ َ ] (اِ) دواءالخطاف . مامیران . (یادداشت بخط مؤلف ).

جست‌وجوی هم‌آغاز

مامیران (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

celandine

ترجمه مقاله