ماهورلغتنامه دهخداماهور. (اِ) تپه های مسلسلی که در دامنه ٔکوه پدید باشد. (ناظم الاطباء). هریک از تپه های پیوسته که در دامنه ٔ کوه پدید باشد. حصه ٔ پیش آمده ٔ کوه . (فرهنگ فارسی معین ). || گل ماهور. (فرهنگ فارسی معین ). خرگوشک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نام شعبه ای است از موسیقی . (برهان
ماهورلغتنامه دهخداماهور. (اِخ ) دهی از دهستان عقیلی است که در شهرستان شوشتر واقع است و 300 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ماهورفرهنگ فارسی عمید۱. (زمینشناسی) هریک از برآمدگیهای تپهمانندِ دشت یا دامنۀ کوه.۲. (موسیقی) از دستگاههای هفتگانۀ موسیقی ایرانی.۳. (زیستشناسی) = گُل ⟨ گل ماهور۴. (موسیقی) [قدیمی] از شعبههای بیستچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
مایهورفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرمایه ۲. پولدار، ثروتمند، غنی، دارا ۳. پرارزش، پربها، ارزشمند، باارزش، گرانبها ۴. باشکوه، پرجلال، شکوهمند، مجلل ۵. بزرگوار، محتشم، گرانمایه
راست ماهورلغتنامه دهخداراست ماهور. [ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دستگاه ِ ماهور در اصطلاح موسیقی . (از ارمغان آصفی نوبت سوم ص 83). رجوع به ماهور و آهنگ در همین لغت نامه شود.
ماهور میلاتیلغتنامه دهخداماهور میلاتی . (اِخ ) ناحیه ای است میانه ٔ مغرب و شمال شیراز و از گرمسیرهای فارس است . (از فارسنامه ٔ ناصری ). از بلوکات ولایت قشقایی فارس است . طول آن 120 و عرض آن 80 کیلومتر است . حد شمالی و غربی آن کوه کیل
گل ماهورلغتنامه دهخداگل ماهور. [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گل خرگوشک . گلی که برگهای آن کرک بسیار دارد و گلهای زرد آن خوشه های بزرگ میسازند. برگ و گل آن ملین است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 244).
ماهورستانلغتنامه دهخداماهورستان . [ رِ ] (اِخ ) (ماهورزن ) دهی از دهستان حمزه لو است که در بخش خمین شهرستان محلات واقع است و 330 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ماهورکلغتنامه دهخداماهورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرچمیو است که در بخش داران شهرستان فریدن واقع است و 207 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
ماهورنورد2XC rider,cross-country riderواژههای مصوب فرهنگستانفردی که در مسابقات ماهورنوردی شرکت میکند
ماهورنوردی۱cross-country, XCواژههای مصوب فرهنگستان1. یکی از مسابقات دوچرخهسواری کوهستان که در مسیرهای متنوع کوهستانی و جنگلی، که عوارضی طبیعی مانند گلولای و صخره و نهر دارند، انجام میشود 2. یکی از انواع مسابقات موتورسواری برونجاده که با موتورهای مخصوص و در مسیرهای متنوع طبیعی انجام میشود
چرخماهور آزادfreestyle BMXواژههای مصوب فرهنگستانورزشی هیجانی و نمایشی برگرفته از چرخماهور که با دوچرخة ماهور و در پنج رشته انجام میشود
ماهور میلاتیلغتنامه دهخداماهور میلاتی . (اِخ ) ناحیه ای است میانه ٔ مغرب و شمال شیراز و از گرمسیرهای فارس است . (از فارسنامه ٔ ناصری ). از بلوکات ولایت قشقایی فارس است . طول آن 120 و عرض آن 80 کیلومتر است . حد شمالی و غربی آن کوه کیل
ماهورستانلغتنامه دهخداماهورستان . [ رِ ] (اِخ ) (ماهورزن ) دهی از دهستان حمزه لو است که در بخش خمین شهرستان محلات واقع است و 330 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ماهورکلغتنامه دهخداماهورک . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرچمیو است که در بخش داران شهرستان فریدن واقع است و 207 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
راست ماهورلغتنامه دهخداراست ماهور. [ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دستگاه ِ ماهور در اصطلاح موسیقی . (از ارمغان آصفی نوبت سوم ص 83). رجوع به ماهور و آهنگ در همین لغت نامه شود.
گل ماهورلغتنامه دهخداگل ماهور. [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گل خرگوشک . گلی که برگهای آن کرک بسیار دارد و گلهای زرد آن خوشه های بزرگ میسازند. برگ و گل آن ملین است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 244).