مبارک بادلغتنامه دهخدامبارک باد. [ م ُ رَ ] (جمله دعایی )یعنی خدا برکت دهاد و افزونی دهاد. (ناظم الاطباء). خجسته باد. فرخنده باد : ابوالمظفر گفت مبارک باد خلعت سپهسالاری . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 365). امیر گفت ، مبارک باد خلعت بر ما و بر خوا
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَبرَک که خفتنگاه شتر باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) اول و ثانی میران . مبارک اول و ثانی دو تن از خاندان سلاطین خاندیش که اولی در سال 844 و دومی در 942 حکومت کرده است . (طبقات السلاطین ص 284-<span clas
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) (1254 - 1334 هَ . ق .) ابن صباح بن جابربن عبداﷲبن صباح از اهل عنزة است که به امارت کویت رسید و در آنجا حکومت مستقل ایجاد کرد. مدرسةالمبارکة که در کویت بنام او نام گذاری شده از آثار ا
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن ابی الکریم رجوع به «ابن اثیر» و معجم الادباء چ مصر جزء 17 ص 71-77 شود.
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن احمدبن زیدبن محسن معروف به شریف حسنی . وی از امراء مکه و بمدت دو سال از 1132 تا 1134 والی آنجا بود. پس به یمن رفت و در همانجا به سال 1140 هَ . ق
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَبرَک که خفتنگاه شتر باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) اول و ثانی میران . مبارک اول و ثانی دو تن از خاندان سلاطین خاندیش که اولی در سال 844 و دومی در 942 حکومت کرده است . (طبقات السلاطین ص 284-<span clas
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) (1254 - 1334 هَ . ق .) ابن صباح بن جابربن عبداﷲبن صباح از اهل عنزة است که به امارت کویت رسید و در آنجا حکومت مستقل ایجاد کرد. مدرسةالمبارکة که در کویت بنام او نام گذاری شده از آثار ا
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن ابی الکریم رجوع به «ابن اثیر» و معجم الادباء چ مصر جزء 17 ص 71-77 شود.
مبارکلغتنامه دهخدامبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن احمدبن زیدبن محسن معروف به شریف حسنی . وی از امراء مکه و بمدت دو سال از 1132 تا 1134 والی آنجا بود. پس به یمن رفت و در همانجا به سال 1140 هَ . ق
دورمبارکلغتنامه دهخدادورمبارک .[ م ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هویزه ٔ بخش هندیجان شهرستان خرمشهر. دارای 110 تن سکنه . آب آن از چاه است . راه آن در تابستان اتومبیل رو. ساکنین از طایفه ٔ شریفات هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6</s
چاه مبارکلغتنامه دهخداچاه مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تمیمی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 93 هزارگزی جنوب خاور کنگان ، کنار راه شوسه ٔ سابق کنگان به لنگه واقع شده . جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و 428 تن سکنه دارد.
چاه مبارکلغتنامه دهخداچاه مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد «قریه ای است از توابع بلوک لارستان فارس » (از مرآت البلدان ج 4 ص 134).
شادی مبارکلغتنامه دهخداشادی مبارک . [ م ُ رَ ] (جمله ٔ دعایی ) کلامی است مشهور که در وقت تهنیت عروسی و ولادت و امثال آن گویند : حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمدشادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی .حافظ (از آنندراج ).
شهر مبارکلغتنامه دهخداشهر مبارک . [ ش َ رِ م ُ رَ ] (اِخ ) مبارکیة. نام یکی از شهرهای ناحیه ٔ قزوین ، واین نام بدین مناسبت است که مبارک ترک یکی از غلامان آزادشده ٔ مأمون یا معتصم در مبارک آباد قلعه ٔ مبارکیه را ساخت و بدین جهت آنجا را شهر مبارک نامیدند. (ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی تألیف لسترنج