ترجمه مقاله

مباشرت

mobāšerat

۱. نظارت کردن.
۲. [قدیمی] به‌دست خود کاری کردن؛ به‌ نفس خود کاری انجام دادن؛ اقدام به‌ کاری کردن.
۳. [قدیمی] جماع کردن.

۱. آرمش، جماع، همخوابگی، مباضعت، مجامعت، نزدیکی
۲. جماع کردن، آرمیدن
۳. کارگزاری، تصدی، سرپرستی، نظارت
۴. نظارت کردن
۵. اقدام کردن، پرداختن

ترجمه مقاله