مبنالغتنامه دهخدامبنا. [ م َ ] (ع اِ) بنا و عمارت . (ناظم الاطباء). || بنیان و اساس . (ناظم الاطباء). ابتداء. اول . پایه . ج ، مبانی . (یادداشت دهخدا). فرهنگستان ایران «پایه » را بجای این کلمه که معادل فرانسوی آن «باز» است پذیرفته . و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود. || محل بنا. (ناظم
دورۀ مبناbase periodواژههای مصوب فرهنگستانزمانی از روز که در آن نیازمندیها و برنامههای حملونقل تحت تأثیر دورۀ اوج تقاضای سفر قرار نمیگیرد
پروتئین مبناreference proteinواژههای مصوب فرهنگستانپروتئینی که صددرصد آن در بدن مورد استفاده قرار میگیرد متـ . پروتئین استاندارد standard protein
مبناةلغتنامه دهخدامبناة. [ م َ / م ِ ] (ع اِ) (از «ب ن و») نطع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : علی ظهر مبناة جدید سیورها.(نابغه ٔ ذبیانی از اقرب الموارد).|| پرده . || جامه دان . (
مبناعرشهfreeboard deckواژههای مصوب فرهنگستانبالاترین عرشة یکپارچة شناور که ضدِآب است و مبنای اندازهگیری و حک خطهای شاهین است
مبناگراییfoundationalismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی در معرفتشناسی مبتنی بر اینکه باورهای بنیادین و غیراستنتاجی ما مبنای توجیه معرفتی سایر باورهای استنتاجیمان هستند
خط مبنا ۲base line 2/ baseline 2واژههای مصوب فرهنگستانچوبخط مورد استفاده بهعنوان مبنای مقایسه یا استاندارد شناختهشده مشخص در سامانههایی مانند هواپیما که نسخههای توسعهیافتة آنها را میتوان به شکل کمّی با آنها مقایسه کرد
مبناةلغتنامه دهخدامبناة. [ م َ / م ِ ] (ع اِ) (از «ب ن و») نطع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : علی ظهر مبناة جدید سیورها.(نابغه ٔ ذبیانی از اقرب الموارد).|| پرده . || جامه دان . (
خدمات مکانمبناlocation based servicesواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات در شبکههای بیسیم و همراه برپایۀ موقعیت جغرافیایی که با درنظر گرفتن مکان کاربر به او ارائه میشود
دریافتهای مبناdietary reference intakes, dietary reference values, DRVs 1, nutrient reference values, NRVsواژههای مصوب فرهنگستانمقادیر مبنای دریافتهای توصیهشده و حد بالای دریافت برای طیفی از مواد مغذی اختـ . دَرم DRIs
دورۀ اقتصادمبناfinancial rotation, economic rotationواژههای مصوب فرهنگستاندورهای که در آن تعیینکنندۀ زمان برداشت یک عامل اقتصادی است که لزوماً ارتباطی با معیارهای فیزیکی رویشگاه ندارد
دورۀ تودهمبناstand-age rotationواژههای مصوب فرهنگستانمجموع دوره به اضافۀ زمان تأخیر در زادآوریِ توده
دورۀ حجممبناphysical rotation, technical rotationواژههای مصوب فرهنگستاندورهای که در آن برداشت زمانی صورت میگیرد که درختان به اندازه یا حجم معین و متناسب با معیارهای کارخانههای چوببُری رسیده باشند