متبقرلغتنامه دهخدامتبقر. [ م ُ ت َ ب َق ْ ق ِ ] (ع ص ) فراخ در مال و علم . (آنندراج ). متبحر در علم و دانای متبحر. || فراخ و گشاد. (ناظم الاطباء). || کسی که اهل خود را در بادیه گذاشته و در شهر یا قریه مسکن می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبقر شود.
متبکرلغتنامه دهخدامتبکر. [ م ُ ت َ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) پیش شونده . (آنندراج ). کسی که پیش می رود. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبکر شود.