متطوعلغتنامه دهخدامتطوع . [ م ُ ت َ طَوْ وِ ] (ع ص ) مطیع و فرمان بردار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فدائی و آن که در جنگ خود را فدا می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || کارکننده . (ناظم الاطباء). || نماز نافله گزارنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تطوع شود.<br
متطوحلغتنامه دهخدامتطوح . [ م ُ ت َ طَوْ وِ ] (ع ص ) سرگردان و اینجا و آنجا اندازنده خود را. (آنندراج ). سیار و سرگشته و آواره . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تطوح شود.
متتایعلغتنامه دهخدامتتایع. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) ستیهنده و خودرای و بر روی درافتنده در بدی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که درپیچد به بدی و خودرأیی درآن کند. (ناظم الاطباء). || سرعت نماینده .(آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که بستیهد و عجله کنددر هر کاری . (ناظم الاطباء). || بادی که تار
متطویلغتنامه دهخدامتطوی . [م ُ ت َ طَوْ وی ] (ع ص ) مار که حلقه زند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حلقه زده و پیچیده مانند مار. (ناظم الاطباء). و رجوع به تطوی شود.
متتیعلغتنامه دهخدامتتیع. [ م ُ ت َ ت َی ْ ی ِ ] (ع ص ) آن که در روی درافتد در بدی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ).کسی که بر روی افتد و سرنگون شود در شر و بدی . (ناظم الاطباء) || ستیزه و خودرای . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تتیع و متتایع شود.