تقسیم بندی، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن
تقسیم شده، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن
تجزیه، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
تجزیه می شود، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن