متلذذ

motalazzez

معنی

کسی که از چیزی حظ و لذت می‌بَرًَد؛ لذت‌برنده.

مترادف

برخوردار، بهرهور، متمتع ≠ بینصیب، محروم

جست‌وجوی دقیق

متلذذ

لغت‌نامه دهخدا

متلذذ. [ م ُ ت َ ل َذْ ذِ ] (ع ص ) آن که خوشمزه یابد چیزی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خوشمزه و لذیذ و خوش گوار و با لذت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلذذ شود.- متلذذ شدن ؛ لذت یافتن و خوشی بردن . (ناظم الاطباء).

متلذذ

فرهنگ فارسی عمید

کسی که از چیزی حظ و لذت می‌بَرًَد؛ لذت‌برنده.

متلذذ

فرهنگ فارسی معین

(مُ تَ لَ ذِّ) [ ع . ] (اِفا.) لذت برنده .

متلذذ

فرهنگ مترادف و متضاد

برخوردار، بهرهور، متمتع ≠ بینصیب، محروم

جست‌وجوی هم‌آوا

متلدد

لغت‌نامه دهخدا

متلدد. [ م ُ ت َ ل َ ددِ ] (ع ص ) آن که چپاراست برگشته نگردد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

متلدد

لغت‌نامه دهخدا

متلدد. [ م ُ ت َ ل َدْ دَ ] (ع اِ) گردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گردن و عنق . (ناظم الاطباء). یقال : ضربه علی متلدده ، ای عنقه . (از اقرب الموارد).

متلذذ شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

لذت بردن، حظ بردن، محظوظ شدن

جست‌وجوی مشابه

متلذذ شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

لذت بردن، حظ بردن، محظوظ شدن

جست‌وجوی متن

متمتع

فرهنگ مترادف و متضاد

برخوردار، بهرهور، بهرهمند، حظیظ، رستیخوار، کامران، کامیاب، متلذذ، متنعم، مستفید، منتفع ≠ بینصیب، محروم

مزه کش

لغت‌نامه دهخدا

مزه کش . [ م َ زَ / زِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) مزه کشنده . متلذذ. (آنندراج ). چشنده : همچو طفل گرسنه پیر خردمزه کش از سر بنان من است .حسین ثنائی (از آنندرا

گیتی خور

لغت‌نامه دهخدا

گیتی خور. [ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) از تمام نیکیهای گیتی بهره ورشونده . متنعم شونده . متلذذ به لذایذ گیتی : همچنان لشکرکش و دشمن کش و دیناربخش همچنین گیتی خور و میری کن و نیکی فزای . منو

گیتی خوردن

لغت‌نامه دهخدا

گیتی خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) جهان خوردن . از همه ٔ لذایذ گیتی بکمال متمتع شدن . متلذذ و متنعم شدن : شاهی که ز مادر ملک و مهترزاده ست گیتی بگرفته ست و بخورده ست و بداده ست .

منزجر

لغت‌نامه دهخدا

منزجر. [ م ُ زَ ج ِ ] (ع ص ) بازماننده . (غیاث ). بازایستنده . (آنندراج ). آنکه بازمی ایستد و بازماننده و آنکه بازمی گردد و سر بازمی زند. (ناظم الاطباء) : و به تذکر مألوفات محرمه که به ظاهر از آن منتهی و منزجر باشد و توبت کرده ، متلذذ نگردد. (مصباح ال

جست‌وجوی هم‌آغاز

متلذذ شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

لذت بردن، حظ بردن، محظوظ شدن

درپیوند

بیشتر بدانید

متلذذ

motalazzez

معنی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

متلذذ

لغت‌نامه دهخدا

متلذذ

فرهنگ فارسی عمید

متلذذ

فرهنگ فارسی معین

متلذذ

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

متلدد

لغت‌نامه دهخدا

متلدد

لغت‌نامه دهخدا

متلذذ شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی مشابه

متلذذ شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی متن

متمتع

فرهنگ مترادف و متضاد

مزه کش

لغت‌نامه دهخدا

گیتی خور

لغت‌نامه دهخدا

گیتی خوردن

لغت‌نامه دهخدا

منزجر

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی هم‌آغاز

متلذذ شدن

فرهنگ مترادف و متضاد