متمهدیلغتنامه دهخدامتمهدی . [ م ُ ت َ م َ ] (ع ص ) دروغزن در دعوی مهدویت . مدعی مهدویت . آن که بدروغ دعوی مهدویت کند. و آن که دعوی مهدویت کند و نباشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
دراویشلغتنامه دهخدادراویش . [ دَ ] (اِخ ) پیروان محمداحمد متمهدی سودانی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به متمهدی سودانی شود.
متمهدیلغتنامه دهخدامتمهدی . [ م ُ ت َ م َ ] (ع ص ) دروغزن در دعوی مهدویت . مدعی مهدویت . آن که بدروغ دعوی مهدویت کند. و آن که دعوی مهدویت کند و نباشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
متمهدیلغتنامه دهخدامتمهدی . [ م ُ ت َ م َ ] (ع ص ) دروغزن در دعوی مهدویت . مدعی مهدویت . آن که بدروغ دعوی مهدویت کند. و آن که دعوی مهدویت کند و نباشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).