متنلغتنامه دهخدامتن . [ م َ ] (ع اِ) زمین درشت و بلند. ج ، مِتان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین سخت و بلند. ج ، متون و متان . (مهذب الاسماء). آنچه درشت باشد از زمین . (محیطالمحیط). || مجازاً به معنی عبارت کتابی که شرح آن توان کرد . (غیاث ) (آنندراج ). نزد مؤلفین خلاف شرح و
متنلغتنامه دهخدامتن . [ م َ ] (ع مص ) کفانیدن خایه ٔ قچقار را و بیرون آوردن خصیه وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کفانیدن خایه ٔ آن قچقار را و درآوردن تخم و همه ٔ رگهای آن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشش خایه ٔکبش شکافتن و خایه ٔ وی با رگها بیرون آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || جا
متنلغتنامه دهخدامتن . [ م ُ ت ِن ن ] (ع ص ) دور و بعید و با فاصله . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
باکتریهای متانسازmethane-forming bacteriaواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از باکتریهای بیهوازی که با تجزیۀ بیهوازی اسیدهای آلی، گاز متان و دیاکسید کربن تولید میکنند
مخاطرة کلید متناصلی ـ متناصلیplaintext-plaintext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید که از تحلیل اطلاعات حاصل از رمزگذاری دو متن اصلی P1 و P2 با یک کلید حاصل میشود
مخاطرة کلید متناصلی ـ متنرمزplaintext-ciphertext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید با در اختیار داشتن یک زوجِ متناصلی و متنرمز متناظر با آن
مخاطرة کلید متنرمز ـ متنرمزciphertext-ciphertext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید که از تحلیل اطلاعات حاصل از رمزگذاری یک متن اصلی با دو کلید متفاوت حاصل میشود
کار اصطلاحشناسی متنبنیاد،واژهگزینی متنبنیادtext-oriented terminology workواژههای مصوب فرهنگستانبررسیهای مقدماتی اصطلاحات در بافتها و متون مشخص
مخاطرة کلید متناصلی ـ متناصلیplaintext-plaintext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید که از تحلیل اطلاعات حاصل از رمزگذاری دو متن اصلی P1 و P2 با یک کلید حاصل میشود
مخاطرة کلید متناصلی ـ متنرمزplaintext-ciphertext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید با در اختیار داشتن یک زوجِ متناصلی و متنرمز متناظر با آن
مخاطرة کلید متنرمز ـ متنرمزciphertext-ciphertext compromiseواژههای مصوب فرهنگستانلو رفتن اطلاعات کلید که از تحلیل اطلاعات حاصل از رمزگذاری یک متن اصلی با دو کلید متفاوت حاصل میشود
متنةلغتنامه دهخدامتنة. [ م ُ ن َ ] (ع اِ) زمین درشت و بلند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متنیلغتنامه دهخدامتنی . [ م ُ ] (اِ) نعناع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به نعناع و متنجوشه شود.
رمزگذاری کردنencipher, encryptواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل متن اصلی به متن رمزیده با استفاده از ابزار رمزنگاری
متنةلغتنامه دهخدامتنة. [ م ُ ن َ ] (ع اِ) زمین درشت و بلند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متنیلغتنامه دهخدامتنی . [ م ُ ] (اِ) نعناع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به نعناع و متنجوشه شود.
متنبیةلغتنامه دهخدامتنبیة. [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ی َ ] (ع ص ) تأنیث متنبی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
متنقبلغتنامه دهخدامتنقب . [ م ُ ت َ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) نقاب بسته و روی بندزده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متناوللغتنامه دهخدامتناول . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) گیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که میگیرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناول شود.
سیمتنلغتنامه دهخداسیمتن . [ ت َ ] (ص مرکب ) مرادف سیمبر است . (آنندراج ). کسی که بدن او مانند نقره سفید بود. (ناظم الاطباء) : سبک سیمتن پیش مادر بگفت از آن سیب و آن کرمک اندر نهفت . فردوسی .نگار من آن لعبت سیمتن مه خلخ و آفتاب خ
ممتنلغتنامه دهخداممتن . [ م ُ ت َن ن ] (ع ص ) نعمت دهنده . (از منتهی الارب ). || سوددهنده : فیکون [ الاَّملج ] دواءً ممتناً للروح . (ابن البیطار از ابن سینا). رجوع به امتنان شود.
تتمتنلغتنامه دهخداتتمتن . [ ت َ م ِ ت َ ] (هزوارش ، اِ) شغال را گویند که برادر روباه است به لغت زند و پازند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیه ٔ برهان آرد: هزوارش تتممن ، شغال ... پس تتمتن مصحف تتممن است . (برهان ج 1 ح
تمتنلغتنامه دهخداتمتن . [ ت َ م َت ْ ت ُ ] (ع مص ) محکم و استوار شدن . (از ناظم الاطباء). رجوع به تمتین شود.