متناوبلغتنامه دهخدامتناوب . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) به نوبت گیرنده ٔ آب و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). به نوبه . به نوبت .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تناوب شود.
چشمه ٔ متناوبلغتنامه دهخداچشمه ٔ متناوب . [ چ َ /چ ِ م َ / م ِ ِی ُم ت َ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی چشمه است که به فواصل معلوم بنوبت آب از آن جاری شود و هم در ازم-نه ٔ معلوم خشک و بی آب ماند. و رجوع به چشمه وقت و ساعت شود.
حلقۀ متناوبalternative ringواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای که هر دو عضو آن یک زیرحلقۀ شرکتپذیر تولید کنند
دنبالۀ متناوبalternating sequenceواژههای مصوب فرهنگستاندنبالهای از اعداد حقیقی که جملات آن یکدرمیان مثبت و منفی باشند
باردهی متناوبalternate bearingواژههای مصوب فرهنگستانگلدهی یا باردهی سنگین و سبک متناوب، در سالهای پیدرپی، که در برخی از درختان میوه مشاهده میشود
alternateدیکشنری انگلیسی به فارسیمتناوب، عوض و بدل، متناوب کردن، متناوب بودن، بنوبت انجام دادن، یک درمیان امدن، متبادل، یک درمیان
چشمه ٔ متناوبلغتنامه دهخداچشمه ٔ متناوب . [ چ َ /چ ِ م َ / م ِ ِی ُم ت َ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی چشمه است که به فواصل معلوم بنوبت آب از آن جاری شود و هم در ازم-نه ٔ معلوم خشک و بی آب ماند. و رجوع به چشمه وقت و ساعت شود.
حلقۀ متناوبalternative ringواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای که هر دو عضو آن یک زیرحلقۀ شرکتپذیر تولید کنند
دنبالۀ متناوبalternating sequenceواژههای مصوب فرهنگستاندنبالهای از اعداد حقیقی که جملات آن یکدرمیان مثبت و منفی باشند
باردهی متناوبalternate bearingواژههای مصوب فرهنگستانگلدهی یا باردهی سنگین و سبک متناوب، در سالهای پیدرپی، که در برخی از درختان میوه مشاهده میشود