متنعملغتنامه دهخدامتنعم . [ م ُ ت َ ن َع ْ ع ِ ] (ع ص ) به ناز و نعمت گذران کننده . (غیاث ) (آنندراج ). فراخ و آسان زندگانی کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به ناز و نعمت گذران کننده و برخوردار از لذت و آسایش زندگانی . (ناظم الاطباء). به ناز و نعمت پرورش یافته . (یاد
متناعملغتنامه دهخدامتناعم . [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) منعم و نیکوکار. || خیرخواه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || نبت متناعم ؛ گیاه نرم و نازک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
متنمیلغتنامه دهخدامتنمی . [ م ُ ت َ ن َم ْ می ] (ع ص ) باز که از جای به جایی رود و بلند شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || بازی که بلند پرواز کند. (ناظم الاطباء). رجوع به تنمی شود.
متناوملغتنامه دهخدامتناوم . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) خویشتن را خوابیده نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که خویشتن را خوابیده مینمایاند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناوم شود.