متوطدلغتنامه دهخدامتوطد. [م ُ ت َ وَطْ طِ ] (ع ص ) استوار و پای برجا و گرانسنگ .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به توطد شود.
متأثثلغتنامه دهخدامتأثث . [ م ُ ت َ ءَث ْ ث ِ ](ع ص ) دولتمند و مالدار. (آنندراج ). مالدار و توانگر و دولتمند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأثث شود.
متواطدلغتنامه دهخدامتواطد. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) پای برجای و ثابت که یکی در پی دیگری باشد. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || استوار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). استوار و سخت . (ناظم الاطباء). شدید. (اقرب الموارد).