لغتنامه دهخدا
مجانب . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) دور شونده . دوری گزیننده . خلاف موءالف : ... و استرضاء جوانب از موءالف و مجانب و اقارب و اباعد ... و مناصح و مخالص و مماذق تمام به اتمام رسانید. (مرزبان نامه ). || (اصطلاح هندسی ) خط مستقیمی را مجانب یک منحنی می گویند که چون