مجانیلغتنامه دهخدامجانی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَجنی ̍. (اقرب الموارد). ج ِ مجنی [ م َ نا ] : مجانی الادب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجنی شود. || سودها و منفعتها و حاصلها. (ناظم الاطباء).
مجانیلغتنامه دهخدامجانی . [ م َج ْ جا ] (ص نسبی ) بلاعوض و مفت و رایگان و بی مزد و اجرت . (ناظم الاطباء). مفتی . برایگان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || قسمی از شاگردان دارالفنون طهران به زمان ناصرالدین شاه که چاشت (ناهار) آنها را در مدرسه می دادند. برایگان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مجانیدیکشنری فارسی به انگلیسیbuckshee, complementary, complimentary, free, gratis, gratuitous, gratuitously, unpaid
میزانیbalanceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در اجزای چرخان که در آن تمام نیروها و گشتاورها در تعادل هستند بهگونهای که هیچ ارتعاشی ایجاد نمیشود
ده مجانیلغتنامه دهخداده مجانی . [ دِه ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 14هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج <span
مجانیقلغتنامه دهخدامجانیق . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ منجنیق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(اقرب الموارد) : و لشکر سلطان مجانیق و عرادات بر جانب قلعه راست کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 329). و در مقدمه لشکر بسیاربا آلات مجانی
مجانینلغتنامه دهخدامجانین . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مجنون . دیوانگان . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مجنون . دیوانگان و مردم دیوانه . (ناظم الاطباء) : منگر بدان که در دره ٔ یمگان محبوس کرده اند مجانینم . ناصرخسرو.سخن مجانین و اهل برسام از آ
مجانیقلغتنامه دهخدامجانیق . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ منجنیق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(اقرب الموارد) : و لشکر سلطان مجانیق و عرادات بر جانب قلعه راست کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 329). و در مقدمه لشکر بسیاربا آلات مجانی
مجانینلغتنامه دهخدامجانین . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مجنون . دیوانگان . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مجنون . دیوانگان و مردم دیوانه . (ناظم الاطباء) : منگر بدان که در دره ٔ یمگان محبوس کرده اند مجانینم . ناصرخسرو.سخن مجانین و اهل برسام از آ
ده مجانیلغتنامه دهخداده مجانی . [ دِه ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 14هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج <span