ترجمه مقاله

مجروح

majruh

۱. زخم‌شده؛ زخمی؛ زخمدار.
۲. (صفت) [مجاز] آزرده؛ رنجیده.

۱. آزرده، افگار، جریحهدار، ریش، خسته، ریش، زخمدار، زخمناک، زخمی، آسیبدیده، زخمخورده، فگار، مصدوم ≠ سالم
۲. ناعادل ≠ عادل

زخمی، افگار

ترجمه مقاله