ترجمه مقاله

محال

mo(a)hāl

۱. ناشدنی؛ ناشو؛ غیرممکن.
۲. (اسم) [قدیمی] سخن بی‌سروته و ناممکن.
۳. [قدیمی] زشت.
۴. [قدیمی] نادرست.

۱. غیرممکن، ممتنع، ناممکن، امکانناپذیر، ناشدنی، نشدنی ≠ ممکن
۲. اندیشه باطل

نشدن

ترجمه مقاله