محدثاتلغتنامه دهخدامحدثات . [ م ُ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ محدثة. چیزها که از روی هوا و هوس ایجاد و اختراع شده اند. و منه قولهم شر الامور محدثاتها. || تواریخ و حوادث . (ناظم الاطباء).
أجري محادَثاتٍ مع ممثّلي…دیکشنری عربی به فارسیبا نمايندگان … گفتگو (مذاکره) کرد , با فرستادگان … مذاکره نمود
محدثفرهنگ فارسی معین(مُ دَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) چیزی که تازه پیدا شده . 2 - آن چه در کتاب و سنت و اجماع معروف نباشد. ج . محدثات .
باغ تاج آبادلغتنامه دهخداباغ تاج آباد. [ غ ِ ] (اِخ ) باغی به نطنز از محدثات شاه عباس . رجوع به عالم آرای عباسی ص 1111 شود.
باغ عباس آبادلغتنامه دهخداباغ عباس آباد. [ غ ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) باغی مابین نطنز و کاشان از محدثات شاه عباس اول . رجوع بعالم آرای عباسی ص 1111 شود.