محیرالعقوللغتنامه دهخدامحیرالعقول . [ م ُ ح َی ْ ی ِ رُل ْ ع ُ ] (ع ص مرکب ) خیره و حیران کننده ٔ عقلها. کارها و اعمال شگفتی آور. که عقل در آن حیران ماند.
حیرتانگیزفرهنگ مترادف و متضادتعجبآور، حیرتآور، شگفتآمیز، شگفتآور، شگفتانگیز، عجیب، غریب، محیر، محیرالعقول
مبهوتکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نده، محیرالعقول، حیرتانگیز، اعجابآور، شگفتانگیز، شگفتآور، باورنکردنی بعید، غیرممکن ترسناک، مهیج
کار خارقالعادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی عاده، کار بزرگ و چشمگیر، کارستان، معجزه، کار معجزهآسا، شاهکار، استادی عجیب، جادوگری، نمایش محیرالعقول، دراماتورژی حماسه، دلاوری
شگفتآورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی محیرالعقول، شگفت انگیز، عجیب، حیرتانگیز، شگرف، غریب، غیر منتظره، بدیع، اعجابانگیز، نادر، افسونگر، عجب، عجایب، بوالعجب، معجزنما، معجزهآسا، غیرطبیعی، مبهوتکننده باورنکردنی بعید، غیرممکن ترسناک، مهیج