مخارجلغتنامه دهخدامخارج . [ م َ رِ ] (ع اِ) جمع غیرقیاسی خرج است ، مفرد ندارد و ظاهراً در طی عبارات فارسی ، و الا در عربی گویا مخارج به این معنی نیامده است و در این معنی گویا اخراجات و نفقات استعمال می کنند. (از قزوینی ، یادداشتها ج 2 ص <span class="hl" dir="l
تابع مخارجexpenditure functionواژههای مصوب فرهنگستانکمترین هزینۀ مصرفکننده برای دستیابی به سطح مشخصی از مطلوبیت متـ . تابع هزینه
مخارجةلغتنامه دهخدامخارجة. [ م ُ رَ ج َ ] (ع مص ) برآوردن شخصی از انگشتان خود آنچه خواهد و شخص دیگر مثل آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و آن نوعی قمار است .(از اقرب الموارد). || وابخشیدن چیزی به تیر برآوردن . (زوزنی ). وابخشیدن چیزی ... (تاج المصادر بیهقی ، نسخه
تابع مخارجexpenditure functionواژههای مصوب فرهنگستانکمترین هزینۀ مصرفکننده برای دستیابی به سطح مشخصی از مطلوبیت متـ . تابع هزینه
تعدیلگر مخارجپایهexpenditure-based deflatorواژههای مصوب فرهنگستانتعدیلگری وابسته به شاخص قیمتی که وزنهای آن، بازتاب سهمهای کالا و خدمات مختلف در مخارج است متـ . تعدیلگر هزینهپایه
جابهجایی مخارجexpenditure switchingواژههای مصوب فرهنگستانسیاست کاهش ارزش پول ملی بهقصد ایجاد تغییر در ترکیب مخارج بهطوریکه انگیزه برای جایگزین کردن کالای خارجی با کالای داخلی ایجاد شود متـ . جابهجایی هزینه
درونکِشیcrowding-inواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن افزایش بعضی از مخارج ممکن است باعث افزایش شکل دیگری از مخارج شود
برونرانیcrowding-outواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن افزایش یک نوع از مخارج ممکن است باعث کاهش نوع دیگری از مخارج شود
مخارجةلغتنامه دهخدامخارجة. [ م ُ رَ ج َ ] (ع مص ) برآوردن شخصی از انگشتان خود آنچه خواهد و شخص دیگر مثل آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و آن نوعی قمار است .(از اقرب الموارد). || وابخشیدن چیزی به تیر برآوردن . (زوزنی ). وابخشیدن چیزی ... (تاج المصادر بیهقی ، نسخه
مخارج تضمینbonding expendituresواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ضمانت کارگزار به کارفرما مبنی بر اجتناب از اقداماتی که موجب زیان کارفرما شود یا تعهد کارگزار به کارفرما در جبران زیان احتمالی ناشی از چنین اقداماتی متـ . هزینههای تضمین bonding costs
مخارج دولتیpublic expenditure, government expenditureواژههای مصوب فرهنگستانهزینههای دولت در یک دورة زمانی مشخص برای برآوردن نیازهای عمومی متـ . هزینههای دولتی
مخارج سفرvoyage expensesواژههای مصوب فرهنگستانهزینههایی که بهطور مستقیم به انجام سفر مربوط میشود، شامل دستمزد خدمه و سوختگیری و عملیات راهنمایی و یدککشی و عوارض بندری، ولی هزینههای عادی عملیاتی کشتی از قبیل تعمیر رادار و مخارج اقامت خدمه در مهمانخانه را در بر نمیگیرد
تابع مخارجexpenditure functionواژههای مصوب فرهنگستانکمترین هزینۀ مصرفکننده برای دستیابی به سطح مشخصی از مطلوبیت متـ . تابع هزینه
جابهجایی مخارجexpenditure switchingواژههای مصوب فرهنگستانسیاست کاهش ارزش پول ملی بهقصد ایجاد تغییر در ترکیب مخارج بهطوریکه انگیزه برای جایگزین کردن کالای خارجی با کالای داخلی ایجاد شود متـ . جابهجایی هزینه