بالش، متکا، مخده
مخاد. [ م َخادد ] (ع اِ) ج ِ مِخَدَّة. (ناظم الاطباء).
۱. بالش، بالشت، تکیهگاه، مخده ۲. پشتی، نمرق، نمرقه
بالش، متکا، پشتی، مخده، بالش وار قرار گرفتن، بربالش گذاردن
۱. امداد، حمایت، کنف، مظاهرت، یاری ۲. بالش، تکیهگاه، مخده