25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
مخمش
خراش
مأروش
خراشیده گردیدن
مخروش
خراشیده
متسحج
خراشیده کردن
scratched
بافت مخدوش
جستوجوی متن
dispositive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخدوش کننده
دستخورده
فرهنگ مترادف و متضاد
مخدوش ≠ سالم
دست خورده
گویش تهرانی
مخدوش،مصرف شده
مخمش
فرهنگ فارسی عمید
مخدوش؛ خدشهدار؛ خراشیده.
دستنخورده
فرهنگ مترادف و متضاد
بکر، سالم، سربمهر ≠ مخدوش
بیشتر
۳۱ واژه در متن