مخلصهلغتنامه دهخدامخلصه . [ م ُ خ َل ْ ل ِ ص َ ] (ع اِ) مَحاجِم . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). یک نوع گیاهی خوشبو از جنس بابونه . (ناظم الاطباء). گل کتانی که به اسامی محاجم و دهان شیرو فلیحه و گیاه نوروزی نیز موسوم است . (فرهنگ فارسی معین ).... و این نام (مخلصه ) از آن گویند که
مخلصهفرهنگ فارسی عمیدگیاهی با شاخههای کوتاه، گلهای سرخ، و برگهای تلخ که مصرف دارویی دارد؛ بابونۀ گاوی.
مخلصةلغتنامه دهخدامخلصة. [ م ُل ِ ص َ ] (ع اِ) تخم یا دانه ٔ گیاهی که آن را «توروزاوتی » نامند . (از فرهنگ جانسون ) (از اشتینگاس ).
مخلصیلغتنامه دهخدامخلصی . [ م َ ل َ ] (حامص ) رهائی ، چه مَخلَص مصدر میمی است و زیادت یاء مصدری بعد مصدر عربی از تصرفات فارسیان است . (غیاث ) (آنندراج ).
محاجملغتنامه دهخدامحاجم . [ م َ ج ِ ] (اِ) گیاهی است که آن را مخلصه نیز گویند. (از ناظم الاطباء). اهل اندلس مخلصه را به این اسم خوانند. (اختیارات بدیعی ).دوائی است . رجوع به آنندراج و برهان و مخلصه شود.
مکنسه ٔ قرشیهلغتنامه دهخدامکنسه ٔ قرشیه . [ م ِ ن َس َ ی ِ ق َ شی ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مخلصه . (الفاظ الادویه ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اسم مخلصه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) . و رجوع به مخلصه شود.
گشنیز کوهیلغتنامه دهخداگشنیز کوهی . [ گ ِ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام نوعی از نبات مخلصه است . (آنندراج ) (انجمن آرا). اسم فارسی تخم مخلصه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
رأس الهدهدلغتنامه دهخدارأس الهدهد. [ رَءْ سُل ْ هَُ هَُ ] (ع اِ مرکب ) بلغت اسکندریه قسمی از مخلصه ، و مخلصه نوعی گیاه خوشبوست از جنس بابونه . (مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی ثعلب است . (از دزی ج 1 ص 495).