لغتنامه دهخدا
لولیدن . [ دَ ] (مص ) جنبیدن چنانکه کرم در جای خویش . در تداول عامه ، جنبیدن چنانکه کرم خرد دراز سرخ در آب . جنبیدن چنانکه مار حلقه زده بر خود یا کرمهای بسیاری در جائی از خشکی یا آب . جنبیدن بر جای بی پیش رفتن . مخیدن . پیچان رفتن . جنبیدن چنانکه کرم در آب یا کیک در جامه . جن